Dari

Persian

Psalms

35

1ای خداوند، با دشمنان من دشمنی نما و جنگ کن با کسانی که با من می جنگند.
1 ای خداوند، با دشمنان من دشمنی کن و با کسانی‌که با من می‌جنگند، بجنگ.
2سپر و زره را بگیر و برای کمک من برخیز.
2 زره به تن کن و سپرت را بردار و به کمک من بیا.
3نیزه و شمشیر را بر ضد تعقیب کنندگانم بلند کن و مرا از نجات جانم مطمئن ساز.
3 شمشیر و گُرزت را بگیر و به مقابلهٔ دشمنان برو. قول بده که مرا نجات خواهی داد.
4آنانی که قصد جان مرا دارند، شرمنده و رسوا شوند و کسانی که بدخواه من هستند، شکست خورده و خجل گردند.
4 آنانی که قصد کشتن من را دارند، شرمنده و رسوا ساز؛ و کسانی را که بدخواه من می‌باشند به عقب بران و خجل گردان.
5مثل کاه در برابر باد باشند و فرشتۀ خداوند آن ها را براند.
5 مانند کاه در برابر باد پراکنده گردند و فرشتهٔ خداوند آنها را برانَد.
6راه شان تاریک و لغزنده گردد و فرشتۀ خداوند در تعقیب شان باشد.
6 هنگامی‌که فرشتهٔ خداوند آنان را تعقیب می‌کند، راهشان تاریک و لغزنده گردد.
7زیرا دام خود را بی سبب برای من گسترده و برای جان من بی جهت چاه کنده اند.
7 بی‌دلیل برای من دام گسترده‌اند و بی‌سبب در راه من چاه کنده‌اند.
8پس بلای ناگهانی بر سر شان بیاید و به دامی که برای من نهاده اند، خود شان گرفتار شوند و هلاک گردند.
8 بلای ناگهانی بر سرشان فرود آید و به دامی که برای من گسترده‌اند خودشان گرفتار و هلاک گردند.
9آنگاه جان من در خداوند شادمانی می کند و بخاطر نجاتی که او می دهد خوشحال می گردد.
9 آنگاه به‌خاطر کارهای خداوند شادمان می‌گردم، زیرا او مرا نجات داده است،
10با تمام وجودم می گویم: «ای خداوند، کیست مانند تو که شخص ضعیف را از دست زورمندان برهاند و مسکین و بینوا را از دست تاراجگران؟»
10 از صمیم دل خواهم گفت: «خداوندا، هیچ‌کس مانند تو نیست. ضعیفان را از دست زورمندان و بینوایان را از دست تاراجگران رهایی می‌بخشی.»
11شاهدان بی رحم بر ضد من برخاسته و مرا به کاری که نکرده ام متهم می سازند.
11 شاهدان بداندیش علیه من برخاسته و مرا به کاری که از آن خبر ندارم متّهم می‌سازند.
12در مقابل نیکی هایم به من بدی می کنند و جان مرا می رنجانند.
12 نیکی مرا با بدی جبران می‌کنند و من ناامید می‌شوم.
13و اما من، وقتی آن ها بیمار بودند لباس ماتم پوشیدم، جان خود را با روزه رنج دادم و برای شان دعا و زاری نمودم.
13 امّا وقتی آنها بیمار بودند من لباس ماتم به تن کرده، روزه گرفتم. با گردن خمیده دعا نمودم.
14مانند کسی که برای یک دوست و برادر خود غصه کند و یا مانند کسی که در غم مادر خود نوحه کند، برای شان ماتم گرفتم.
14 مانند کسی‌که برای یک دوست یا برادر خود غصّه می‌خورد، یا مانند کسی‌که در سوگ مادر خود ماتم می‌گیرد، برای ایشان ماتم گرفتم.
15اما وقتی که من در زحمت افتادم، آن ها شاد و خندان دَورم جمع شدند و همچون آدم های پست مرا مسخره کردند و حتی آنانی که نمی شناختم از بدرفتاری با من دست بر نداشتند.
15 امّا وقتی‌که من در مشکلی گرفتار شدم، آنان همگی خوشحال بودند، به دور من جمع شدند تا مرا مسخره کنند، و حتّی کسانی‌که نمی‌شناختم، از بدرفتاری با من دست برنداشتند.
16مثل بدکارانی در ضیافت ریاکارانۀ شان، دندانهای خود را جهت من بهم می سائیدند.
16 با بی‌شرمی بسیار مسخره‌‌ام کردند و با نفرت بر من خیره شدند.
17ای خداوند، تا به کی نظاره گر خواهی بود؟ جانم را از شر آن ها خلاص کن و یگانۀ مرا از دست شیران درنده.
17 ای خداوند، تا به کی فقط نظاره‌گر خواهی بود؟ مرا از حملهٔ آنان رهایی بده مرا از چنگال این شیرهای درّنده نجات بده.
18آنگاه در میان جماعت بزرگ ترا ستایش نموده و در جمع مردم ترا سپاس خواهم گفت.
18 آنگاه در برابر انبوه مردم تو را ستایش خواهم نمود و در مقابل جماعت تو را سپاس خواهم گفت.
19نگذار آنانی که بی جهت دشمن من اند، بر من سرافرازی نمایند و آنانی که بی سبب از من متنفرند مسخره ام کنند.
19 نگذار آنهایی که بی‌جهت با من دشمنی می‌کنند، با خوشحالی مرا مسخره کنند، و آنانی که بی‌سبب به من کینه می‌ورزند، مرا تحقیر نمایند.
20زیرا سخن آن ها با من از روی صلح نیست و با سخنان ریاکارانه بر ضد کسانی که عاجز و آرامند توطئه می چینند.
20 آنها رفتاری دوستانه ندارند، بلکه برضد کسانی‌که صلح دوست هستند، تهمت می‌زنند.
21آن ها مرا متهم ساخته می گویند: «ها ها، ما به چشم خود دیدیم»
21 آنها مرا متّهم ساخته می‌گویند: «ما با چشمان خود کارهای تو را دیدیم.»
22ای خداوند، تو از همه چیز آگاهی، پس سکوت مفرما. ای خداوند از من دور مباش.
22 امّا تو ای خداوند، از همه‌چیز آگاهی، پس خاموش منشین و مرا ترک مکن.
23ای خداوند و ای خدای من، برخیز و از من دفاع کن و به داد من برس.
23 ای خداوند و ای خدای من، برخیز و از من دفاع کن و به داد من برس.
24ای خداوند، خدای من، موافق عدالت خود در مورد من داوری کن و نگذار که بر من سرافرازی کنند.
24 خداوندا تو عادل هستی، پس بی‌گناهی مرا ثابت کن، مگذار دشمنانم به‌خاطر من شادی کنند.
25مگذار که آن ها در دل خود بگویند: «ما به آرزوی خود رسیدیم و او را برباد کردیم.»
25 مگذار که آنها در دل خود بگویند: «ما به منظور خود رسیدیم.» و یا بگویند: «ما او را شکست دادیم.»
26آنانی که از بدبختی من شادند، شرمنده و خوار شوند و کسانی که بر من سرافرازی می کنند، سرافگنده و رسوا گردند.
26 آنهایی که از ناکامی من خوشحال می‌شوند، شرمنده و خجل گردند و کسانی‌که خود را از من برتر می‌‌داند و فخر می‌کنند، سرافکنده و رسوا شوند.
27اما آنانی که خواهان حق من هستند شادمان و خوشحال گردیده و پیوسته بگویند: «خداوند بزرگ است که خواستار سلامتی و سعادت خدمتگزار خود می باشد»آنگاه زبان من عدالت تو را بیان می کند و ستایش تو را تمامیِ روز.
27 کسانی‌که خواهان بی‌گناهی من هستند فریاد شادی برآورند و پیوسته بگویند: «خداوند بزرگ است! و خواهان موفّقیّت خادم خود می‌باشد.» آنگاه عدالت تو را بیان خواهم کرد و تمام روز تو را سپاس خواهم خواند.
28آنگاه زبان من عدالت تو را بیان می کند و ستایش تو را تمامیِ روز.
28 آنگاه عدالت تو را بیان خواهم کرد و تمام روز تو را سپاس خواهم خواند.