Dari

Persian

Psalms

18

1ای خداوند، ای قوّت من! تو را محبت می نمایم.
1 ای خداوند، ای توانایی من! تو را دوست می‌دارم.
2خداوند صخرۀ من است و پناهگاه و نجات دهندۀ من. خدایم صخرۀ من است که به او پناه می برم. او سپر من و رهانندۀ نیرومند و پناهگاه امن من است.
2 خداوند پشتیبان من است؛ پناهگاه مستحکم من، خدای من نجات‌دهندهٔ من است. او همانند یک پناهگاه از من محافظت می‌کند؛ او مرا حمایت می‌کند و مرا در امنیّت نگاه می‌دارد.
3خداوند را که شایستۀ ستایش است، می خوانم. پس، از دشمنانم رهایی می یابم.
3 خداوند را که شایستهٔ سپاس و ستایش است، می‌طلبم و از شرّ دشمنان در امان هستم.
4رشته های مرگ مرا احاطه کرده و امواج نیستی مرا ترسانیده بود.
4 طنابهای گور به دورم حلقه زده‌اند و امواج نابود‌کننده احاطه‌ام کرده‌اند.
5رشته های گور بدورم پیچیده شده و دامهای مرگ در سر راهم قرار داشت.
5 طنابهای گور به دورم حلقه زده‌اند و مرگ دام خود را بر سر راهم قرار داده.
6در افسردگی و پریشانی خود خداوند را خواندم و نزد خدای خود فریاد برآوردم. او آواز مرا از عبادتگاه مقدس خود شنید و فریاد من به حضورش به گوش وی رسید.
6 در مشکلاتم به حضور خداوند زاری نمودم. از خدای خود کمک خواستم. او از معبد بزرگ خود نالهٔ مرا شنید و فریاد من به گوشش رسید.
7آنگاه از خشم او زمین تکان خورده و لرزان گردید. کوهها لرزیدند و اساس آن ها متزلزل شد.
7 آنگاه زمین لرزید و تکان خورد. و بنیاد کوهستان از شدّت خشم او به لرزه افتاد. کوهها لرزیدند و اساس آنها متزلزل شد.
8از بینی او دود برآمد و از دهانش شعلۀ سوزنده فروزان شد و آتش ها از آن افروخته گردید.
8 از سوراخهای بینی او دود برآمد. از دهانش زغال برافروخته و آتشِ کُشنده بیرون آمد.
9آسمان را پاره کرد و فرود آمد و زیر پاهایش تاریکی غلیظی بود.
9 او آسمان را شكافت و فرود آمد و زیر پاهایش ابرهای سیاه بود.
10بر کَروب، یعنی فرشتۀ مقرب، سوار بود و بر بالهای تندباد پرواز می کرد.
10 با سرعت بر فرشتهٔ بالدار خود پرواز کرد او بر بالهای باد پرواز کرد.
11تاریکی را همچو پرده و خیمه ای بدور خود قرار داد. مثل تاریکی آب های عمیق و ابر های غلیظ آسمان.
11 او با تاریکی خود را پوشاند و ابرهای سیاهِ باران‌زا احاطه‌اش کردند.
12درخشندگی حضور او، ابر های تیره را شگافت و ژاله و شعله های آتش پدید آورد.
12 نور درخشان حضور او با تگرگ و شعلهٔ افروخته، پردهٔ ابرهای سیاه را شکافت.
13آنگاه خداوند از آسمان با صدای رعدآسا سخن گفت و آواز خداوند متعال از میان ژاله و شعله های آتش شنیده شد.
13 خداوند نیز در آسمانها با صدای رعدآسا سخن گفت و صدای خداوند متعال شنیده شد.
14پس تیرهای خود را فرستاد و ایشان را پراگنده ساخت و با رعد و برق آن ها را پریشان کرد.
14 تیرهای خود را پرتاب نمود و دشمنان خود را پراکنده ساخت و با رعد و برق، همه را آشفته کرد.
15آنگاه به امر تو ای خداوند و با دمیدن نَفَس تو، اعماق بحرها نمایان شدند و اساس زمین آشکار گردید.
15 کف دریا ظاهر شد، و بنیاد زمین آشکار گردید هنگامی که دشمنانت را توبیخ کردی و با خشم بر آنها غریدی.
16آنگاه از عالم بالا فرستاده، مرا برداشت و از اعماق آب های بسیار بیرون کشید.
16 خداوند دستش را از آسمان دراز کرد و مرا برگرفت؛ و از آبهای عمیق مرا بیرون كشید.
17او مرا از دست دشمنان زورآورم رهایی داد و از بدخواهانی که قویتر از من بودند.
17 او مرا از دست دشمنان قدرتمندم و از دست تمام آنانی که از من متنفّرند رهانید. آنها برایم خیلی قوی بودند.
18در روز بلای من بر سرم ریختند، اما خداوند پشتیبان من بود.
18 وقتی در سختی بودم، بر سرم ریختند، امّا خداوند از من حمایت کرد.
19او مرا به جای وسیع آورد و نجات داد، زیرا که از من خوشنود بود.
19 او مرا کمک کرد تا از خطر رهایی یابم؛ او مرا نجات داد زیرا از من خشنود بود.
20خداوند مرا مطابق عدالتم اجر داد و بر حسب پاکی دستم پاداش داد.
20 خداوند به‌خاطر نیكو‌كاری‌ام به من پاداش داد و به‌خاطر بی‌گناهی‌ام به من برکت داد.
21زیرا که طریق های خداوند را پیروی نموده و از حضور او منحرف نگردیدم.
21 من دستورات خداوند را بجا آورده و روی خود را از خدا برنگردانیده‌ام،
22جمیع اوامر او را مد نظر داشته و فرایض او را از خود دور نکرده ام،
22 احکام او را انجام داده‌ و از اوامر او سرپیچی نکرده‌ام.
23در حضور او بی عیب بوده ام و از گناه خودداری کرده ام،
23 در پیشگاه او بی‌عیب بوده‌ و از گناه خودداری کرده‌ام.
24بنابران خداوند مرا مطابق عدالتم و بر حسب پاکی دستم پاداش داده است.
24 بنابراین به‌خاطر نیكوکاری‌ام به من پاداش داد و به‌خاطر بی‌گناهی‌‌ام به من برکت عطا نمود.
25به اشخاص وفادار، وفادار هستی و به مردم کامل، کامل.
25 ای خداوند تو با اشخاص وفادار، وفادار هستی، و به مردم بی‌عیب، نیكویی می‌كنی.
26با کسانی که پاک هستند به پاکی رفتار می نمائی. با آنهائی که مکار هستند با مکر معامله می کنی.
26 با کسانی‌که پاک هستند به پاکی رفتار می‌نمایی و با کسانی‌که کجرو هستند مخالفت می‌کنی.
27زیرا مردم مظلوم را نجات می بخشی و اشخاص متکبر را سرنگون می کنی.
27 تو فروتنان را نجات می‌بخشی و اشخاص متکبّر را سرنگون می‌کنی.
28خداوندا، چراغ مرا برافروز. ای خداوند، خدای من، تو راه تاریک مرا روشن می کنی.
28 ای خداوند تو نور من هستی، تو تاریكی مرا روشن گردان.
29با کمک تو بر صفوف دشمن حمله می کنم و با خدای خود از حصارها می گذرم.
29 با نیروی تو به دشمن یورش می‌برم و دژهای آنان را درهم می‌شکنم.
30راه خدا کامل است و کلام او قابل اطمینان. او برای کسانی که به او پناه می آورند، سپر است.
30 راه خدا کامل و وعدهٔ خداوند قابل اطمینان است. او حافظ کسانی است که به او پناه می‌آورند.
31زیرا کیست خدا غیر از یهوه؟ و کیست صخره ای غیر از خدای ما؟
31 خداوند تنها خداست؛ خدا تنها تکیه‌گاه ماست.
32خدایی که مرا قوّت می بخشد و راههای مرا راست می گرداند.
32 خداست که مرا قدرت بخشیده، و راه مرا امن ساخته است.
33پاهای مرا مثل پاهای آهو چُست و چالاک ساخته است و بر کوهها استوارم نگاه می دارد.
33 پاهای مرا مانند پاهای آهو ساخته و بر کوهها استوارم نموده است.
34دستهایم را برای جنگ ماهر می سازد تا بازوانم بتوانند از کمان برنجی کار بگیرند.
34 دستهایم را برای جنگ تعلیم می‌دهد تا بتوانم قویترین کمان را به دست گیرم.
35تو به من سپر نجات را بخشیدی. دست توانای تو حمایتم کرد و مهربانی تو مرا وسعت بخشیده است.
35 ای خداوند تو از من حمایت نموده و مرا نجات دادی؛ توجّه تو مرا قوی گردانید، و کمک تو مرا حفظ نمود.
36راه را برای قدم هایم فراخ کردی تا نلغزم.
36 راه را برای قدمهایم وسیع ساختی تا پاهایم نلغزد.
37دشمنانم را تعقیب نموده، به آن ها رسیدم و تا که آن ها را از بین نبردم بر نگشتم.
37 دشمنانم را تعقیب کردم و آنها را گرفتم و تا آنها را از بین نبردم، بازنگشتم.
38آن ها را بزمین کوبیدم تا نتوانند برخیزند و زیر پاهایم افتادند.
38 آنها را بکلّی پایمال نمودم تا دیگر برنخیزند و به زیر پاهایم جان دادند.
39زیرا تو مرا برای جنگ قوّت بخشیدی و دشمنانم را بزیر پاهایم افگندی.
39 تو برای مبارزه به من نیرو بخشیدی و دشمنانم زیر پاهایم جان دادند.
40دشمنانم را مجبور کردی که عقب نشینی کنند و از من فرار نمایند و من خصمانم را نابود کردم.
40 دشمنانم را متواری ساختی و من کسانی را که از من نفرت داشتند، نابود کردم.
41آن ها برای کمک زاری نمودند، اما رهانندۀ نبود. بحضور خداوند استغاثه کردند، اما او هم به آن ها جوابی نداد.
41 آنها برای کمک زاری نمودند، امّا کسی به دادشان نرسید. خداوند را صدا کردند، امّا او به آنها جوابی نداد.
42ایشان را مثل غبار به دست باد سپردم و مثل گِل و لای کوچه ها دور ریختم.
42 من آنها را همچون غبار خرد کردم، که باد آنها را پراکنده می‌کند و زیر پاهای خود مانند گل و لای کوچه، پایمال نمودم.
43در جنگها پیروزم کرده، حکمفرمای ملتها ساختی و قومی را که نشناخته بودم، خدمتگار من شدند.
43 تو مرا از دست مردم ستیزه‌گر رهانیدی، و مرا فرمانروای ملتّها ساختی؛ و مردمی را که نمی‌شناختم، اکنون مرا خدمت می‌کنند.
44به مجردیکه نام مرا شنیدند تابع من گردیدند و در برابر من سر تعظیم خم کردند.
44 بیگانگان نزد من تعظیم می‌کنند و دستوراتم را فوراً اطاعت می‌نمایند.
45بیگانگان جرأت خود را باخته، با ترس و لرز از قلعه های خود بیرون آمدند.
45 آنها دلسرد شده‌اند و با ترس و لرز از قلعه‌های خود بیرون می‌آیند.
46خداوند زنده است! متبارک باد صخرۀ من و متعال باد خدای نجات من!
46 خداوند زنده است! حامی خود را ستایش می‌کنم، متبارک باد خدای قدرتمند که مرا نجات می‌دهد.
47خدائی که انتقام مرا از دشمنان می گیرد و ملل جهان را به دست من مغلوب می سازد.
47 او در برابر دشمنان، مرا پیروزی می‌بخشد و ملل جهان را به دست من مغلوب می‌سازد.
48او مرا از دست دشمنان رهایی بخشید، پیش بدخواهان سرفرازم ساخت و از مردم ظالم نجاتم داد.
48 او مرا از دست دشمنانم می‌رهاند، خداوندا تو مرا نزد دشمنانم سرفرازم می‌سازی و از چنگ مردم ظالم نجات می‌دهی.
49بنابران ای خداوند، تو را در میان مردم ستایش کرده و به نام تو سرود سپاسگزاری می خوانم.او پادشاه خود را به پیروزی شایانی نایل می سازد و به برگزیدۀ خود رحمت نموده است، یعنی به داود و نسل های او تا به ابد.
49 بنابراین من تو را در میان ملّتها ستایش می‌کنم و سرود ستایش برای تو می‌خوانم. خدا پیروزی بزرگی نصیب پادشاه خود می‌کند و به برگزیدهٔ خود، داوود، و فرزندان او برای همیشه رحمت و شفقت نشان می‌دهد.
50او پادشاه خود را به پیروزی شایانی نایل می سازد و به برگزیدۀ خود رحمت نموده است، یعنی به داود و نسل های او تا به ابد.
50 خدا پیروزی بزرگی نصیب پادشاه خود می‌کند و به برگزیدهٔ خود، داوود، و فرزندان او برای همیشه رحمت و شفقت نشان می‌دهد.