1احمق در دل خود می گوید: «خدائی نیست.» فاسد شده اند و به کارهای زشت دست می زنند و حتی یک نفر نیکوکار نیست.
1
احمقان در دل خود میگویند:
«خدا وجود ندارد.»
اینها اشخاصی فاسد هستند،
کارهای زشت میکنند.
و کار نیک از آنها سر نمیزند.
2خدا از آسمان بر بنی آدم می نگرد تا ببیند که آیا شخص دانا و خداجوئی وجود دارد.
2
خدا از آسمان بر مردم روی زمین مینگرد
تا ببیند آیا شخص فهمیدهای وجود دارد
که طالب خدا باشد.
3همه گمراه و فاسد شده اند. نیکوکاری نیست، حتی یک نفر هم نیست.
3
امّا همه گمراه و یکسان فاسد شدهاند،
حتّی یک نفر نیکوکار هم در بین آنها نیست.
4آیا این بدکاران شعور ندارند که قوم برگزیدۀ خدا را مثل نان می خورند و نام خدا را یاد نمی کنند؟
4
خدا میپرسد: «آیا این بدکاران شعور ندارند
که بندگان مرا مانند نان میخورند
و مرا به یاد نمیآورند؟»
5آنگاه سخت ترسان شدند، جایی که هیچ ترس نبود، زیرا خدا استخوانهای محاصره کنندۀ تو را پاشان می سازد. آن ها شرمنده می شوند زیرا خدا ایشان را رد نموده است.ای کاش که نجات اسرائیل از سهیون بیاید. وقتی که خدا اسیران قوم برگزیدۀ خود را باز گرداند، یعقوب خوشی می کند و اسرائیل شادمان می شود.
5
امّا آنها به وحشت خواهند افتاد
به طوری که قبلاً هرگز آنطور وحشتزده نشده بودند.
خدا استخوانهای دشمنانش را پراکنده خواهد کرد.
آنان رسوا خواهند گشت،
چون خدا آنها را طرد نموده است.
ای کاش پیروزی برای بنیاسرائیل از صهیون بیاید،
وقتی خداوند قوم خود را از اسارت آزاد کند،
یعقوب شاد خواهد شد
و بنیاسرائیل شادی خواهد كرد.
6ای کاش که نجات اسرائیل از سهیون بیاید. وقتی که خدا اسیران قوم برگزیدۀ خود را باز گرداند، یعقوب خوشی می کند و اسرائیل شادمان می شود.
6
ای کاش پیروزی برای بنیاسرائیل از صهیون بیاید،
وقتی خداوند قوم خود را از اسارت آزاد کند،
یعقوب شاد خواهد شد
و بنیاسرائیل شادی خواهد كرد.