Dari

Persian

Psalms

77

1آواز من بسوی خداست و فریاد می کنم. بسوی خدا فریاد می کنم و او مرا خواهد شنید.
1 با صدای بلند نزد خدا زاری می‌کنم. در پیشگاه خدا فریاد می‌کنم تا او مرا بشنود.
2در روز پریشانیِ خود خداوند را طلب کردم. در شب نیز دست من برای دعا بلند شده و خسته نگردید و جان من تسلی را ترجیح نداد.
2 به هنگام سختی، به درگاه خداوند دعا می‌کنم و تمام شب دستهای خود را به سوی او بلند می‌کنم، امّا تسلّی نمی‌یابم.
3خدا را بیاد می آورم و می نالم. تفکر می کنم و روح من حیران می گردد.
3 خدا را یاد می‌کنم و آه می‌کشم. زمانی که به فکر فرو می‌روم، مأیوس می‌شوم.
4چشمانم را بیدار نگه داشتی و از پریشانی حرفی زده نمی توانم.
4 خواب را از من گرفته‌ای، آن‌قدر پریشانم که نمی‌توانم حرف بزنم.
5به روزگار گذشته فکر می کنم و سالهای قدیم را بیاد می آورم.
5 به روزگار گذشته فکر می‌کنم و سالهای پیش را به یاد می‌آورم.
6سرود شبانۀ خود را بیاد می آورم. در دل خود تفکر می کنم و روح من جوینده است.
6 تمام شب با خود فکر می‌کنم و می‌اندیشم و از خود می‌پرسم:
7آیا خداوند تا به ابد ترک می کند و دیگر هرگز راضی نخواهد شد؟
7 «آیا خداوند ما را برای همیشه ترک خواهد کرد؟ آیا هرگز از ما راضی نخواهد شد؟
8آیا رحمت او برای همیشه زایل شده و عهد او تا به ابد باطل گردیده است؟
8 آیا دیگر ما را دوست ندارد؟ آیا پیمان او با ما باطل شده است؟
9آیا خدا شفقت خود را از یاد برده و رحمت های خود را در غضب بازداشته است؟
9 آیا خدا رحمت خود را فراموش کرده و خشم او، جای شفقت او را گرفته است؟»
10پس گفتم این درد من است که دست راست خدای متعال با من مثل قدیم نیست.
10 پس گفتم: «درد من این است که رفتار خدا با من عوض شده است.»
11در کارهای خداوند تفکر می کنم. بلی، اعمال شگفت انگیز تو را که از قدیم است به یاد می آورم.
11 من کارهای خداوند را به‌خاطر خواهم آورد و معجزات او را که در گذشته نشان داد، به یاد می‌آورم.
12دربارۀ جمیع کارهای تو می اندیشم و در صنعت های تو تفکر می کنم.
12 دربارهٔ تمام کارهای تو تفکّر خواهم نمود و دربارهٔ کارهای حیرت‌انگیز تو خواهم اندیشید.
13ای خدا، طریق تو در قدوسیت است. کیست خدای بزرگ مثل تو، ای خدا؟
13 خدایا، همهٔ کارهای تو مقدّسند. خدایی به بزرگی تو وجود ندارد.
14تو خدائی هستی که کارهای عجیب می کنی. تو قدرت خود را به همۀ اقوام جهان معروف گردانیده ای.
14 تو خدایی هستی که معجزه می‌کنی. تو قدرت خود را به همهٔ اقوام جهان نشان دادی.
15قوم برگزیدۀ خود را به بازوی خود رهانیده ای، یعنی اولادۀ یعقوب و یوسف را.
15 تو با قدرت خود، قوم خود، یعنی فرزندان یعقوب و یوسف را آزاد نمودی.
16آبها تو را دید، ای خدا، آبها تو را دیده به لرزه آمد و عمق آبها نیز سخت آشفته و لرزان گردید.
16 ای خدا، وقتی آبها تو را دیدند، ترسیدند و اعماق دریا به لرزه درآمد.
17از ابر ها باران بارید، در آسمان رعد پدید آمد و تیرهای برق تو از هر طرف به جهیدن شروع کردند.
17 ابرها باریدند، رعد در آسمان غرید، برق در همه‌جا درخشید.
18صدای رعد تو در گِردباد بود و نورِ برق، جهان را روشن ساخت و زمین آشفته و لرزان گردید.
18 صدای رعد تو در گِردباد بود و نور برق، جهان را روشن ساخت و زمین را به لرزه درآورد.
19طریق تو در موجهای بحر است و راههای تو در آب های فراوان، اما آثار تو را نمی توان دانست.قوم برگزیدۀ خود را مانند یک چوپان رهبری و به دست موسی و هارون هدایت نمودی.
19 از دریا عبور نمودی و از عمق دریا گذشتی ولی اثری از جای پایت دیده نشد. قوم خود را به وسیلهٔ موسی و هارون، مانند یک شبان رهبری نمودی.
20قوم برگزیدۀ خود را مانند یک چوپان رهبری و به دست موسی و هارون هدایت نمودی.
20 قوم خود را به وسیلهٔ موسی و هارون، مانند یک شبان رهبری نمودی.